لم بده 

کتاب بخون 

و به هیچی فکر نکن . 



× هنوز زمان خوبی نیست 

اما هفت یا هشت ماه پیش اتفاقی در من افتاد 

خودخواسته . یه انتخاب بود . به کسی ربطی نداشت و کاملا از درون خودم بلند می شد. جوری که تونستم به اون صدای درون ایمان بیارم

روندی شروع شد که تغییراتی رو در من به وجود آورد که آثارش باعث تعجب آدمای متوجه دور و برم شد

ولی کسی نمی دونست که من متوجهم . شبیه کسی که بین یه جاده ظاهرا روشن و یه جاده تاریک ، جاده تاریک رو برای رفتن انتخاب می کنه. چون آدم جاده روشن نیست. مثل شبیه اونایی که جاده کندوان رو به هراز و هراز رو به فیروزکوه ترجیح می دن



× پیام مهم و همیشگی : وقتی خرونه / نامتعارف / و . زندگی می کنی ، پس پای همه عواقب ، تاوان ها و دستاوردهاش هم بایست 

قواعد بازی خرونه خودتو بدون و لذت ببر و رنج بکش




× یه چیز جالبی! 

داشتم یه سری نوشته ها رو قبل عید مرتب می کردم. یه یادداشت پشت دفترچه م پیدا کرده م که خیلی بدخط بود

اولش عجیب و جادویی به نظرم رسید و یادم نیومد کی نوشتمش. اما بعد یادم اومد. اون جمله این بود : 


هیچ وقت از انتخاب کشته شدن نترسیدم

و هیچ وقت هم حاضر به مردن نشدم


چند ماه پیش یکی از نیمه شب ها که بیدار بودم و برق ها خاموش بودن و گوشیم هم خاموش بود ، این جمله رو با خودم می گفتم و توی اون دفترچه نوشتمش و بعد یادم رفت


هیچ وقت یعنی هیچ وقت! هیچ وقت توی کل زندگیم


× کاش کاش کاش کاش اون داستانو به سرانجام برسونم

امید وارم

یه لیست دارم از آدم هایی که دوست دارم بخوننش


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جنات سریال تلویزیونی کامیون عرقیات هومان رستمی فر مهاجرت به کانادا کد معرف 7030 شکرگذاری مطالب علمی